- گنده زبان
- کسی که بی سبب به دیگران ناسزا بگوید و دشنام بدهد، بدزبان
معنی گنده زبان - جستجوی لغت در جدول جو
- گنده زبان
- کسی که بد مردمان بسیار گوید بد زبان: هر چه بخواهد بده که گنده زبانست دیور میده نه کنده راند و نه رش. (منجیک)
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بد مردمان گفتن بد زبانی
کسی که دهانش بوی بد بدهد
زبان آور، فصیح، بلیغ، خوش سخن
خوش سخن
کسی که دهانش بوی بد دهد گنده دم: ز نخ چو پشت پلنگ و نغوله چون دم سگ چو شیر گنده دهان سهمناک چون کفتار. (سوزنی)
کسی که نفهمیده سخنانی بزرگتر از حد خود زند
کوهان شتر، کمرگاه، گودبان، گردبان، سنام
کسی که زبانش بهنگام سخن گفتن کند باشد الکن
نگاهبان نگهبان حارس
دارای ده زبان، ده دله